...منـــــتـــــظران ظهـــــور

....وقت آن است که بدرود کنی هجران را

...منـــــتـــــظران ظهـــــور

....وقت آن است که بدرود کنی هجران را

...منـــــتـــــظران ظهـــــور

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

چشم انتظار نرگس چشمت بهارها
زیباترین بهانه ی چشم انتظارها!...

اللّهم عَجِّل لولیِکَ الفَرَج...
گروه فرهنگی منتظران ظهور

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۲ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

شخصی برای شهید نواب صفوی نوشته بود: بیماری روحی دارم، چه کنم؟ او در پاسخ نوشت:

گل درخت «سخاوت» و مغز حبّه «صبر» و برگ «فروتنی» را به ظرف «یقین» بریز و با وزنه «حلم» آنها را بکوب و با هم مخلوط کن و سپس آن ها را با آب «خوف» از خدای متعال، خمیر نما و با جوهر «امید» رنگ بزن و در دیگ «عدالت» بجوشان.

بعد از آن، در جام «رضا و توکل» صاف کن و داروی «امانت و صداقت» بدان مخلوط نما و از شِکر «دوستی» آل محمد (ص) و شیعیان ایشان به مقدار کافی بر آن بریز و چاشنی «تقوا و پرهیزکاری» بر آن اضافه کن و هر روز با «ذکر» خدا در پیاله «توبه» قدری بنوش تا بهبودی حاصل شود

به نقل از: ماهنامه شجره طیبه، شماره 21


۱۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۶
منتظران ظهور

سوار تاکسی که شد از راننده خواست که نوارش را خاموش کند .راننده که جوان خوش چهره ای بود گفت :بابا بی خیال ! ما جواینم، بزارید آزاد باشیم.محمود گفت : شما اگر جایی آتش باشه بنزین داخلش می ریزید یا مواد منفجره کنارش میزارید ؟پسر جوان که از سوال تعجب کرده بود ، گفت:نه ، این طوری که آتش شعله ور می شه ! محمود گفت : خوب، شما جوانید و آتش شهوت درونتون شعله وره ،دیگه نباید با این چیزا بیشترش کنید ، ممکنه به جایی برسه که دیگه نتونید جلوش را بگیرید و دین و دنیاتون را از دست بدید !...

                                                                                                        خاطره ای از شهید محمود سعیدی نسب



۲۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۸
منتظران ظهور