...منـــــتـــــظران ظهـــــور

....وقت آن است که بدرود کنی هجران را

...منـــــتـــــظران ظهـــــور

....وقت آن است که بدرود کنی هجران را

...منـــــتـــــظران ظهـــــور

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

چشم انتظار نرگس چشمت بهارها
زیباترین بهانه ی چشم انتظارها!...

اللّهم عَجِّل لولیِکَ الفَرَج...
گروه فرهنگی منتظران ظهور

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۴ مطلب با موضوع «اخلاق» ثبت شده است

 

پیامبر(صلی الله علیه وآله):

در اسلام هیچ بنایی نزد خداوند دوست داشتنی تر ازازدواج نیست...(وسائل الشیعه)

+

هرکسی ازدواج کند نصف دین خود را کامل کرده است وهرکسی در اوایل جوانی ازدواج کند دو قسمت از سه قسمت دین خود را،وبرای نگهداری باقیمانده ی دینش باید تقوی پیشه کند...

+

بهترین ازدواج ها آن است که آسان تر انجام بگیرد...

و...

 

پ.ن:افتخاربعضی ها شده مهریه های زیاد...

عروسی های آنچنانی...

وشرط های مختلف...

 

نتیجه این افتخاراتمان:بالا رفتن سن ازدواج به علاوه اینکه جوان ها ترجیح می دهند به جای ازدواج سراغ راه های آسانتر بروند ودرپی آن خرابی وفساد جامعه...

 

بازهم افتخار کنید.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۶:۴۳
منتظران ظهور

سوار تاکسی که شد از راننده خواست که نوارش را خاموش کند .راننده که جوان خوش چهره ای بود گفت :بابا بی خیال ! ما جواینم، بزارید آزاد باشیم.محمود گفت : شما اگر جایی آتش باشه بنزین داخلش می ریزید یا مواد منفجره کنارش میزارید ؟پسر جوان که از سوال تعجب کرده بود ، گفت:نه ، این طوری که آتش شعله ور می شه ! محمود گفت : خوب، شما جوانید و آتش شهوت درونتون شعله وره ،دیگه نباید با این چیزا بیشترش کنید ، ممکنه به جایی برسه که دیگه نتونید جلوش را بگیرید و دین و دنیاتون را از دست بدید !...

                                                                                                        خاطره ای از شهید محمود سعیدی نسب



۲۰ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۸
منتظران ظهور

 

 

با صدای اذان از سر سفره بلند شد
گفتیم : غذات سرد میشه
گفت: نه! میرم نماز وگرنه
غذای روحم سرد میشه

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۴۷
منتظران ظهور
 یکی ازشاگردان آیت الله مجتهدی تعریف میکند که 
 
یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست...
 
استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر.
رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت باوضو بودم.
رفتم به ایشان گفتم خانومم باوضو بوده.
فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟
رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم.
نزد استاد رفتم و اینرا گفتم.
لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود
اگر نیت کنید ثواب این غذای امروز نذر یکی از ائمه شود،آنوقت هم آشپزی برایت دلنشین تر است،هم اینکه خانواده هر روز سر سفره یکی از ائمه نشسته اند...
 
۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۰۸:۲۲
منتظران ظهور